فایل صوتی
گوینده : حسین پناهی
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم
به مِی سجّاده رنگین کن گَرت پیرِ مُغان گوید
شبِ تاریک و بیمِ موج و گردابی چنین هایل
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
که سالِک بیخبر نَبوَد ز راه و رسمِ منزلها
کجا دانند حالِ ما سبکبارانِ ساحلها
نهان کِی مانَد آن رازی کزو سازند محفلها
مَتٰی ما تَلْقَ مَنْ تَهْویٰ دَعِ الدُّنْیا و اَهْمِلْها
معنی غزل شماره 1 حافظ (الا یا ایها الساقی)
بیت اول : .ای باده پیمای بزم آرا! جام می را بگردش آور و به من برسان که بدان نیازمندم زیرا در آغاز، عشق را آسان میپنداشتم ولی دشواریهای بسیار داشت.
بیت دوم : در آرزوی رسیدن به دلدار تلاش ها و پیام هایم سودی نبخشید و دلم از اندوه خون شد زیرا نه تنها وصال یار میسر نگردید که کمترین نشانه ای از توجه معشوق به عاشق زار دیده نشد.
بیت سوم : در این جهان ناپایدار نمیتوان آسوده و کامروا زیست. زیرا دلهره ی مرگ نابهنگام پیوسته ما را پریشان و هراسان میدارد.
بیت چهارم : گوش به فرمان پیشوای خردمند و پاک دینی باش که به وی و آیینش عشق میورزی و هرگاه دستور داد نیایش های نمادین ریایی و فریبنده را رها کن زیرا آن رهبر نیک آیین، هنگام و شیوه و بایسته ی این کار را میداند.
بیت پنجم : آنان که آسوده خاطر میزیند و از عشق و پیامدهای دشوار آن برکنارند هرگز نمیدانند ما در این دریای ترسناک و توفانی چه حالی داریم.
بیت ششم : سرانجام خودرایی خودکامگی و همسو نبودن با ریاکاران و ساده اندیشان فریب خورده مرا رسوا و بدنام کرد، زیرا راز خود را در برخی انجمنها فاش کردم و بدیهی است رازی که بر زبان آید هرگز پنهان نخواهد ماند.
بیت هفتم : ای آنکه از عشق دم میزنی اگر در آرزوی دیدار معشوقی، آنی از یاد وی غافل مشو و برای رسیدن به این آرمان ،والا دلبستگی های دنیوی را رها کن و از آنها در گذر.
برای دنبال کردن ما در صفحات مجازی کلیک کنید.
نظرات کاربران