دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را | غزل شماره 5 حافظ
بازدید 10746
0

دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را | غزل شماره 5 حافظ

فایل صوتی غزل شماره 5 حافظ

گوینده : حسین پناهی

دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

.

کشتی‌ شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز

باشد که باز بینم دیدار آشنا را

.

ده‌روزه مِهر گردون، افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

.

در حلقهٔ گل‌ و مُل خوش خواند دوش بلبل

هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکارا

.

ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت

روزی تَفَقُّدی کن درویش بی‌نوا را

.

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا

.

در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند

گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

.

آن تلخ‌وَش که صوفی ام‌ُّالخَبائِثَش خواند

اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا

.

هنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی

کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا را

.

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد

دلبر که در کف او موم است سنگ خارا

.

آیینهٔ سکندر، جام می است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا

.

خوبان پارسی‌گو، بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت رندان پارسا را

.

حافظ به خود نپوشید این خرقهٔ مِی‌ْآلود

ای شیخ پاک‌دامن معذور دار ما را

معنی غزل شماره 5 حافظ

بیت اول : ای درد آشنایان و ای عارفان روشن بین شما را به یزدان سوگند من دلشده ی بی آرام را دریابید و برای دردم چاره ای بیندیشید. دریغا که سرانجام راز پنهانم آشکار خواهد شد.


بیت دوم : ما چون کسانی هستیم که در کشتی فرسوده و ره گم کرده ای نشسته و در دریای بیکران سرگردان مانده باشند. ای باد رهایی بخش وزیدن آغاز کن و کشتی ما را به ساحل نجات رهنمون شو شاید به دیدار محبوب نایل آییم.


بیت سوم : ای گرامی ،یار دنیا بی وفاست و دل بستن به زندگی کوتاه این جهانی خودفریبی و ره گم کردگی است. به نمادهای دروغین آن دل مبند و در این فرصت کوتاه و ناپایدار دلدادگان و دوستداران را دریاب و با آنان مهربان باش.


بیت چهارم : دیشب در بزم باده نوشان و گلچهرگان که تا پاسی از شب برپا بود و میخواران مست و مخمور بودند من به سان بلبلی هزار نغمه آواز سر دادم که ای بزم آرای باده گردان بیا و می بامدادی بده و ای مستان، بیدار شوید و صبوحی بنوشید.


بیت پنجم : ای بزرگوار پاک نهاد و مهربان، سپاس تندرستی و نیک روزی کامروایان، بخشندگی و دلجویی از بینوایان تهی دست است.


بیت ششم : مهرورزی و جوانمردی با دوستان و نرمخویی و آمیزگاری با دشمنان دو راز ارزشمند آسایش و بهتر زیستن و نیک نامی پایدار است.


بیت هفتم : ما را از آغاز بدینگونه رند و بدنام آفریده اند ای زاهد، اگر شیوه رفتار و منش ما را نمی پسندی، سرنوشت را دگرگون کن


بیت هشتم : آن باده ی تلخ مزه که دین مداران آن را سرچشمه همه ی پلیدی ها و گناهان خوانده اند، نزد ما و در کام ما از بوسه ای شیرین بر لبان دوشیزگان باکره لذت بخش تر و گواراتر است.


بیت نهم : در تنگناهای زندگی به عشق و مستی روی بیاور زیرا عشق نوشدارو و درمان بخش شگرفی است که همه ی نیازمندی ها و تنگدستی ها را به توانایی و بی نیازی از ثروتمندان و نیز بینوایان را به توانگران و گنجوران بدل میسازد.


بیت دهم : از فرمان معشوق و خواست او سرپیچی مکن زیرا محبوب تو که با نیروی شگفت انگیز جاذبه ی خویش میتواند سنگ خارا را به موم نرم بدل کند اگر به خشم آید میتواند سراپای تو را چون شمع شعله ور سازد و نابود کند.


بیت یازدهم : آیینه ی اسکندر و جام جم همان ساغر می است که با نگریستن در زلال آن در خواهی یافت که شکوه ایران باستان و شاهنشاهی نیرومند هخامنشیان و ساسانیان چگونه به دست تازیان بادیه نشین نابود شد.


بیت دوازدهم : به اهل دل و روشن بینان پاکدین مژده بدهید که همنشینی با پری رویان پارسی گوی شیرین گفتار آنچنان دلچسب و دوست داشتنی است که به آدمی جانی تازه میبخشد.


بیت سیزدهم : ای زاهد پرهیزگار بر من میخواره ی دامن آلوده خرده مگیر بدان که من این شیوه ی زندگی را خود برنگزیده ام این سرنوشت آغازین من است و پروردگار مرا این چنین آفریده است، پس جای سرزنش نیست.


برای دنبال کردن ما درصفحات مجازی کلیک کنید.

اشتراک گذاری

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *