فایل صوتی غزل شماره 5 حافظ
گوینده : حسین پناهی
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
.
کشتی شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز
باشد که باز بینم دیدار آشنا را
.
دهروزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
.
در حلقهٔ گل و مُل خوش خواند دوش بلبل
هاتِ الصَّبُوحَ هُبّوا یا ایُّها السُکارا
.
ای صاحب کرامت شکرانهٔ سلامت
روزی تَفَقُّدی کن درویش بینوا را
.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
.
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
.
آن تلخوَش که صوفی امُّالخَبائِثَش خواند
اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا
.
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا را
.
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
.
آیینهٔ سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
.
خوبان پارسیگو، بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
.
حافظ به خود نپوشید این خرقهٔ مِیْآلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
معنی غزل شماره 5 حافظ
بیت اول : ای درد آشنایان و ای عارفان روشن بین شما را به یزدان سوگند من دلشده ی بی آرام را دریابید و برای دردم چاره ای بیندیشید. دریغا که سرانجام راز پنهانم آشکار خواهد شد.
بیت دوم : ما چون کسانی هستیم که در کشتی فرسوده و ره گم کرده ای نشسته و در دریای بیکران سرگردان مانده باشند. ای باد رهایی بخش وزیدن آغاز کن و کشتی ما را به ساحل نجات رهنمون شو شاید به دیدار محبوب نایل آییم.
بیت سوم : ای گرامی ،یار دنیا بی وفاست و دل بستن به زندگی کوتاه این جهانی خودفریبی و ره گم کردگی است. به نمادهای دروغین آن دل مبند و در این فرصت کوتاه و ناپایدار دلدادگان و دوستداران را دریاب و با آنان مهربان باش.
بیت چهارم : دیشب در بزم باده نوشان و گلچهرگان که تا پاسی از شب برپا بود و میخواران مست و مخمور بودند من به سان بلبلی هزار نغمه آواز سر دادم که ای بزم آرای باده گردان بیا و می بامدادی بده و ای مستان، بیدار شوید و صبوحی بنوشید.
بیت پنجم : ای بزرگوار پاک نهاد و مهربان، سپاس تندرستی و نیک روزی کامروایان، بخشندگی و دلجویی از بینوایان تهی دست است.
بیت ششم : مهرورزی و جوانمردی با دوستان و نرمخویی و آمیزگاری با دشمنان دو راز ارزشمند آسایش و بهتر زیستن و نیک نامی پایدار است.
بیت هفتم : ما را از آغاز بدینگونه رند و بدنام آفریده اند ای زاهد، اگر شیوه رفتار و منش ما را نمی پسندی، سرنوشت را دگرگون کن
بیت هشتم : آن باده ی تلخ مزه که دین مداران آن را سرچشمه همه ی پلیدی ها و گناهان خوانده اند، نزد ما و در کام ما از بوسه ای شیرین بر لبان دوشیزگان باکره لذت بخش تر و گواراتر است.
بیت نهم : در تنگناهای زندگی به عشق و مستی روی بیاور زیرا عشق نوشدارو و درمان بخش شگرفی است که همه ی نیازمندی ها و تنگدستی ها را به توانایی و بی نیازی از ثروتمندان و نیز بینوایان را به توانگران و گنجوران بدل میسازد.
بیت دهم : از فرمان معشوق و خواست او سرپیچی مکن زیرا محبوب تو که با نیروی شگفت انگیز جاذبه ی خویش میتواند سنگ خارا را به موم نرم بدل کند اگر به خشم آید میتواند سراپای تو را چون شمع شعله ور سازد و نابود کند.
بیت یازدهم : آیینه ی اسکندر و جام جم همان ساغر می است که با نگریستن در زلال آن در خواهی یافت که شکوه ایران باستان و شاهنشاهی نیرومند هخامنشیان و ساسانیان چگونه به دست تازیان بادیه نشین نابود شد.
بیت دوازدهم : به اهل دل و روشن بینان پاکدین مژده بدهید که همنشینی با پری رویان پارسی گوی شیرین گفتار آنچنان دلچسب و دوست داشتنی است که به آدمی جانی تازه میبخشد.
بیت سیزدهم : ای زاهد پرهیزگار بر من میخواره ی دامن آلوده خرده مگیر بدان که من این شیوه ی زندگی را خود برنگزیده ام این سرنوشت آغازین من است و پروردگار مرا این چنین آفریده است، پس جای سرزنش نیست.
برای دنبال کردن ما درصفحات مجازی کلیک کنید.
عالی بود ، فقط ببخشید موسیقی که رو شعر گذاشتید میشه اسم نوازندشو بگید لطفا ،خیلی نیاز دارم
خیلی لذت بردم، گوینده فرق می کنه