شعر درباره خدا و ایمان به خدا |بندگی کن تا که سلطانت کنند
بازدید 3132
0

شعر درباره خدا و ایمان به خدا |بندگی کن تا که سلطانت کنند

فایل صوتی

بندگی کن تا که سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند

خوی حیوانی سزاوار تو نیست
ترک این خو کن که انسانت کنند

چون نداری درد، درمان هم مخواه
درد پیدا کن که درمانت کنند

بنده ی شیطانی و داری امید
چون ستایش همچو یزدانت کنند

سوی حق نارفته چون داری طمع
همسر موسی بن عمرانت کنند

شکر و تسلیم مسلمانیت کو
ای که می خواهی سلیمانت کنند

از چَه شهوت، قدم بیرون گذار
تا عزیز مصر و کنعانت کنند

بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند

سر بنه در کف برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل قربانت کنند

در ضلالت مانده ای چون سامری
آرزو داری که لقمانت کنند

چشم لاهوتی اگر داری بیا
تا به بزم قرب مهمانت کنند

چون علی در عالم مردانگی
فرد شو تا شاه مردانت کنند

قابل این رتبه ها چون نیستی
سعی کن، شاید مسلمانت کنند

همچو سلمان در مسلمانی بکوش
ای مسلمان تا که سلمانت کنند

تا توانی در گلستان جهان
خار شو تا گل به دامانت کنند

همچو خاک افتادگی کن پیش از آن
تا به زیر خاک پنهانت کنند

خوانده ای گر تو یحب الصابرین
صبر کن تا از محبانت کنند

با یتیمان مهربانی پیشه کن
تا پس از تو با یتیمانت کنند

همچو ذاکر ذکر حق کن روز و شب
تا مگر از اهل ایمانت کنند

نویسنده: سید عباس حسینی جوهری

گوینده: حسین پناهی

برای دنبال کردن در فضای مجازی کلیک کنید.

شعر درباره خدا و ایمان به خدا+عکس نوشته درباره خدا و بندگی

اشتراک گذاری

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *