فایل صوتی غزل شماره 20 حافظ
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
.
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
.
چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد
این چه عیب است بدین بیخردی وین چه خطاست
.
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
.
ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالم سر است بدین حال گواست
.
فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست
.
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم
باده از خون رزان است نه از خون شماست
.
این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود
ور بود نیز چه شد مردم بیعیب کجاست
معنی غزل شماره 20 حافظ
بیت اول : ماه روزه به پایان آمد و عید فطر فرا رسید و دلهای عاشقان باده گسار غرق شور و نشاط شد می نیز در خم بجوشید و صاف شد و اکنون وقت آن است که باده بخواهیم و بنوشیم و مستی از سر گیریم.
بیت دوم : با پایان ماه رمضان نوبت سختگیری ها و زهد فروشی ها و باید و نباید های فریبکاران از خودراضی و ترش روی نیز به سرآمد و زمان عیش و باده نوشی بدنامان پاکدل و یکرو فرا رسید.
بیت سوم : به هیچ بهانه نباید باده نوشان را سرزنش و نکوهش کرد کار کسانی که میخواران را گنهکار میدانند از بیخردی و خشک اندیشی آنان است.
بیت چهارم : مستان و باده نوشان پاکدل و بی ریا بسی بهتر از پارسانمایان مردم فریب و دو رو هستند.
بیت پنجم : پروردگاری که به همه رازها آگاه است میداند که ما رندان باده نوش ریاکار، دو رو و مردم فریب نیستیم.
بیت ششم : یزدان پاک را فرمانبرداریم و آنچه بر ما بایسته دانسته به جای میآوریم و آنچه را به دیگران زیان برساند و حقی را پایمال کند روا نمیداریم و از آن پرهیز میکنیم.
بیت هفتم : نوشیدن چند جام شراب به کسی زیان نمیرساند آنچه ما مینوشیم خون درخت انگور است نه خون شما.
بیت هشتم : باده نوشی ما به حال دیگران زیانی ندارد و مایه ی تباهی نیست اگر هم کاری نکوهیده و نادرست باشد همه ی انسان ها در رفتار خود کژی ها و خطاهایی دارند ما نیز انسانیم و آدمی جایز الخطا است.
برای دنبال کردن ما درصفحات مجازی کلیک کنید.
نظرات کاربران