فایل صوتی غزل شماره 19 حافظ
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
.
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
.
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
.
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
.
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و ملامت گر بیکار کجاست
.
بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
.
عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
.
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
معنی غزل شماره 19 حافظ
بیت اول : ای نسیم سحرگاهی که به همه جا سرک میکشی به من بگو خانه ی دلدارم کجا است؟ و آن ماهروی بی مهر و سنگدل در کدام منزل می آرامد.
بیت دوم : اکنون من ره گم کرده ای نابلد هستم که شبانگاه در بیابانی تاریک سرگردان شده ام، تو ای پرتو روشنی بخش و راهنما به من بگو در کدام جایگاه میتوانم محبوب خود را بیابم و به دیدارش نایل شوم.
بیت سوم : دنیا به سان میخانهای خراب است که هر که به آن گام نهد خواه ناخواه مست و خراب و از خود بیخود می شود.
بیت چهارم : کسی از این مفاهیم ارزشمند آگاه میشود که زبان عاشقان شیفته سار را بداند. نکته های با ارزش کم نیست ولی کسانی از آن آگاه میشوند که شایستگی عشق ورزی و بایستگی دانستن آن نکته ها را داشته باشند.
بیت پنجم : همه ی ذرات وجود من عاشق و شیدای تو اند، بنگر که سرزنش کنان یاوه گوی بیخبر و نادان چگونه ژاژ میخایند.
بیت ششم : از گیسوی تابدار و پیچ در پیچ معشوق من بپرسید که دل اندوهگین و سرگشته ی من در کدامین گره آن زلف گرفتار است.
بیت هفتم : من دیوانه ی زنجیری عشق آن دلدارم. مرا به زلف زنجیر آسای او باید بست تا به راه آیم و بیش از این دیوانگی نکنم.
بیت هشتم : باده گردان و رامشگر و می آماده و در دسترس اند ولی هیچ بزم شادمانه ای بی حضور معشوق دلچسب و گوارا نیست.
بیت نهم : حافظ از نابکامی ها و سختی های روزگار رنجیده خاطر مباش. هیچ گلی بی خار و هیچ عیشی بی رنج خمار نیست و بنای این جهان بر کامروایی و ناکامی توأمان قرار دارد. این فتوای خرد است پس خردمندانه بیندیش.
برای دنبال کردن ما درصفحات مجازی کلیک کنید.
نظرات کاربران